عصبانیت شدید قرائتی از صلاحی رییس مازندرانی کتابخانه ملی!

شمال فردا: " چشمه حکمت، بزرگداشت اولین سالگرد دیدار تاریخی کتابداران با مقام معظم رهبری و تجلیل از حامیان عرصه کتاب و کتابخوانی"، این عنوان همایشی بود که صبح چهارشنبه 28 تیر 91 در سالن غدیر تالار بزرگ کشور برگزار شد. این همایش را نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار می کرد. 

به گزارش مشرق ، در این همایش به ترتیب منصور واعظی دبیر نهاد کتابخانه ها، حسینی وزیر ارشاد و سپس حداد عادل در زمینه خوب بودن کتاب و کتابخوانی صحبت کردند. نه، نمی خواهم از صحبت های آنها در این همایش گزارش بدهم، می توانید آنها را در رسانه ها بخوانید. می خواهم از اتاق v.i.p یا اتاق پشتی این همایش گزارش کنم.

بعد از این سخنرانی های این آقایان که حدود دو ساعت طول کشید تنفسی برای پذیرایی به شنوندگان که کتابدارن و اهالی کتاب و کتابخانه ها بودند دادند. آقای واعظی برای بدرقه مهمانان اصلی -آقای حسینی و آقای حداد- رفت. همه از در پشتی سالن بیرون رفتند و من هم برای گفتگو با آقای واعظی همراه شان رفتم.

دقیقا پشت سن سالن، اتاق کوچکی بود ویژه پذیرایی مهمانان مدعو در همایش که قبل یا بعد از همایش از آنها پذیرایی کنند. چند مبل گذاشته بودند با میزهایی در وسط و کنار مبل ها که شیرینی و میوه و شربت رویش چیده بودند. برای مصاحبه به این اتاق رفتیم و اتفاقات جالبی در این حدود سه ربعی که در این اتاق بودیم افتاد:

* حماقت های برخی ... الله اکبر

مهمانان که رفتند ما داخل اتاق رفتیم. بقیه مشغول پذیرایی از خودشان شدند و ما هم مصاحبه را شروع کردیم. سه چهار دقیقه از مصاحبه نگذشته بود که حاج آقای قرائتی هم رسید. او سخنران بعد از پذیرایی همایش بود. همین کافی بود تا مصاحبه ما قطع شود. حالا جمع ما 5 نفره شد: من، آقای واعظی، حاج آقای قرائتی، سیمین دخت وحیدی و موحدیان فرماندار مشهد که از مدعوین بود.

حاج آقای قرائتی بعد از احوال پرسی سرپایی همین که نشست گفت:

شنیدم کتابخانه ملی گفته می خواهیم بزرگترین قرآن چوبی دنیا را بسازیم برای ثبت در یونسکو! و از ما پرسید: رئیس کتابخانه ملی کیه؟

گفتم: آقای صلاحی

گفت: والا اینها از فکلی ها بدترند. شماره اش را داری می خواهم همین الان بهش زنگ بزنم. شماره اش را پیدا کن به من بده.

گفتم: دارم ولی همراهم نیست.

گفت: پیدا کن به من بده. چون من دارم علیهش حرف می زنم. باید از مملکت برود بیرون، یعنی فرار کند. درست نیست، آخر 10 میلیارد تومان بدهیم قرآنی که همه ورق هایش چوبی است بسازیم! می گویم: هدف چیه؟

می گویند: می خواهیم در یونسکو ثبت بشود. رسالت ما اینه؟ برخی از مسئولان چه حماقت هایی می کنند! - ببخشید، اصل جمله حاج آقای قرائتی خیلی تندتر از این بود من کمی تعدیلش کردم- خدا کند بگوید ما نبودیم. خدا کند که دروغ باشد و گر نه من...

دوباره خطاب به من گفت: یا الله شماره اش را پیدا کن.

من به بچه ها زنگ زدم و شماره اش را پیدا کردم.

با همراه من شماره را گرفت اما گوشی اش خاموش بود. تا آخر چند بار دیگر هم زنگ زد اما متاسفانه گوشی آقای صلاحی خاموش بود. واقعا شانس آورد و گر نه با حالتی که حاج آقا قرائتی داشت نمی دانم چه بهش می گفت.

حاج آقای قرائتی گفت: اصلا می خواهم ببینم چنین چیزی راسته؟ یعنی قرار داد بستند یک قرآن چوبی درست کنند بدهند یونسکو... الله اکبر.

این سوال حاج آقا من را هم کنجکاو کرد که بدانم واقعا چنین چیزی راست است. به اداره که برگشتم با یک جستجو ساده در اینترنت دیدم بله، راست است چه جور هم:

"به گزارش خبرگزاری فارس، آذرماه سال 1388 بود که قرآن چوبی منحصر به فرد کشور با حضور حجت‌الاسلام حمید محمدی قائم مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور قرآنی و حمید بقایی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سالن اجتماعات معاونت سینمایی وزارت ارشاد رونمایی شد. جزء نخست این قرآن توسط محسن فولادی هنرمند نگارگری چوب با الهام از هفت هنر معرق، مشبک، منبت،‌ قلمزنی، حجاری، مذهب سوخت و فرش خلق شد که حدود 12 کیلوگرم وزن دارد و در یک کیف چوبی منبت قرار گرفته و قابل حمل است. این مصحف شریف به ثبت جهانی نیز رسیده است. این موضوع به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در حاشیه سفر به مازندران و حضور در جشن نیمه شعبان در مسجد باقرزاده ساری، حمایت سازمان متبوع خود از این اثر هنری را اعلام کرد. اسحاق صلاحی‌کجور میزان حمایت از این اثر را تا سقف 9 میلیارد تومان برآورد کرد که این موضوع انتقاد اساتید قرآنی کشور از جمله حجت‌الاسلام قرائتی را در پی داشت.(20 تیر 91 )